ماوس را روی مربع قرمز نگه داشته و آن را حرکت دهید.
سعی کنید مربع قرمز رنگ با دیواره و مربع/مستطیل های آبی رنگ برخورد نکند.
اگر بتوانید بیشتر از 18 ثانیه از برخورد جلوگیری کنید، شما یک نابغه هستید!
گفته شده خلبانان نیروی هوایی آمریکا تا 2 دقیقه می توانند به بازی ادامه بدهند!
روانشناسی رنگ چشم ها
۱- اگر بر عکس عقربههای ساعت امضاء میکنند احساساتی هستند.
2ـ اگر پیچیده امضاء میکنند شکّاک هستند .
3ـ اگر در امضای خود اسم و فامیل مینویسند خودشان را در فامیل برتر میدانند.
4ـ اگر در امضای خود فامیل مینویسند دارای منزلت هستند.
5ـ اگر اسمشان را مینویسند و روی اسمشان خط میزنند شخصیت خود را کامل نشناختهاند .
در اینجا به چند شکل از ابروها و رابطه آنها با شخصیت افراد اشاره می شود:
۱) ابروهای نرم و کم پشت نشانه ناپختگی و بی تجربگی است.
۲) ابروهای پرپشت نشانه تحرک زیاد و پرانرژی بودن است.
۳) ابروهای بلند نشانه ثبات شخصیت و تلاش و کوشش فراوان است.
۴) ابروهای کوتاه نشانه عدم استواری و خیالاتی بودن است.
۵) ابروهای پیوسته نشانه حساس بودن است.
بین IQ و EQ هیچ رابطه شناخته شدهای وجود ندارد. شما اصلا نمیتوانید از روی هوش شناختی یا IQ یک نفر هوش هیجانی او را حدس بزنید. این یک خبر خوب است زیرا هوش شناختی یا IQ انعطاف پذیر نیست. IQ از همان لحظه تولد ثابت است یا دستکم ثبات نسبی دارد. مگر اینکه یک تصادف، مثلا آسیب مغزی آن را تغییر دهد، هیچ کس با یادگیری واقعیتهای جدید یا فرا گرفتن اطلاعات عمومی بیشتر باهوش نمیشود، هوش شناختی یعنی توانایی یادگیری. اما برعکس، هوش هیجانی، مهارتی انعطاف پذیر است که به آسانی آموخته میشود، با اینکه بعضی مردم، نسبت به دیگران، به طور طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند، کسی که حتی بدون هوش هیجانی به دنیا آمده است باز هم میتواند در خود، EQ بالا به وجود آورد.
هوش هیجانی یعنی توانایی مهار عواطف و تعادل برقرار کردن بین احساسات و منطق، به طوری که ما را به حداکثر خوشبختی برساند. هوش هیجانی همان توانایی شناخت، درک و تنظیم هیجانها و استفاده از آنها در زندگی است.
هیجانها، شامل حالات خوشایند و ناخوشایند احساسات ما هستند مانند:
▪ خشم: تهاجم، اوقات تلخی، پرخاش، خصومت، تند مزاجی
▪ اندوه: غصه، دلتنگی، عبوسی، ناامیدی، دل شکستگی
▪ ترس: اضطراب، بیم، ناآرامی، دلواپسی، وحشت، شوک (ترس ناگهانی)
▪ نفرت: تحقیر، اهانت، خوار شمردن، بیزاری، اکراه
▪ شرم: احساس گناه، حسرت، احساس پشیمانی، افسوس
▪عشق: پذیرش، رفاقت، اعتماد، مهربانی، پرستش
▪ شادمانی: شادی، لذت، سعادت شوق، تفریح، آسودگی، وجد، خشنودی
▪ شگفتی: جا خوردن، حیرت، بهت، تعجب
هوش هیجانی از چهار مهارت اصلی تشکیل میشود:
۱) خودآگاهی: توانایی شناسایی دقیق هیجانهای خود و آگاهی از آنها به هنگام تولید. خودآگاهی، کنترل تمایلات خود در نحوه واکنش به اوضاع و افراد مختلف را نیز شامل میشود. فردی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار است، نسبت به احساسات خود، آگاهی بیواسطه و بدون وقفه دارد. به عبارت دیگر، او در همان زمان که احساسی را تجربه میکند، نسبت به آن آگاه است و بدان اعتنا دارد. او میتواند به خود بگوید، وای، من واقعا احساس حسادت، ترس، خودخوری، قدردانی، غرور، دفاع از خود در برابر انتقاد و ... میکنم. در حقیقت اگر با احساساتمان روراست و سازگار نباشیم مانند قورباغهای خواهیم بود که نمیداند چه وقت از آبی که آرام به نقطه جوش میرسد بیرون بپرد. قورباغه با اینکه به راحتی میتواند از آب بیرون بپرد، اگر تغییر درجه حرارت به قدر کافی تدریجی باشد تا زمانی که پخته شود و بمیرد در آب باقی میماند. اگر ما بتوانیم احساسات را از قبل پیشبینی کنیم، قادر به اتخاذ تصمیماتی خواهیم بود که ما را به شادکامی برساند مانند؛ میدانم که پشیمان میشوم، میدانم احساس گناه خواهم کرد و ... احساسات، صدای درونی ما هستند که ما را راهنمایی میکنند. تنها نیاز به گوش دادن به آنها است.
۲) خود- مدیریتی: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانها» به منظور انعطاف پذیر ماندن و رفتارها را مثبت هدایت کردن، یعنی اینکه بتوانید واکنشهای هیجانی خود را در مقابل همه مردم و شرایط مختلف کنترل کنید. کنترل هیجانها سبب:
۱) افزایش تحمل کافی و کنترل خشم
۲) کاهش اهانت، زد و خورد و ایجاد مزاحمت
۳) توانایی ابراز خشم به شیوهای مناسب و بدون زد و خورد
۴) کاهش تعلیق و اخراج
۵) کاهش رفتار پرخاشگرانه یا آسیب رساننده به خود
۶) افزایش احساسات مثبت نسبت به شخص خود و دیگران
۷) بهتر کنار آمدن با فشار روانی و کاهش اضطراب و احساس تنهایی میشود.
۳) آگاهی اجتماعی: توانایی در تشخیص دقیق هیجانات دیگران و درک اینکه دقیقا چه اتفاقی در حال روی دادن است. این موضوع اغلب به این معناست که طرز تفکر و احساسات دیگران را درک میکنید، حتی زمانی که خودتان همان احساسات یا تفکرات را ندارید و این همان همدلی است. پس همدلی به معنای درک احساسات دیگران است یعنی خود را جای دیگران گذاشتن، توانایی همدلی، مستقیما وابسته به توانایی تشخیص احساسات و درک آنهاست.
۴) مدیریت رابطه: توانایی در به کارگیری «آگاهی از هیجانات دیگران» به منظور موفقیت در کنترل و مدیریت تعاملها، همچنین این توانایی، ارتباط واضح با شرایط و کنترل موثر تعارضهای دشوار را شامل میشود.
بیشک همه افراد دوست دارند توسط اطرافیان خود مورد تائید، تقدیر، تشویق، تحسین و قدردانی قرار بگیرند. با هوش هیجانی بالا شما میتوانید افراد را جذب کنید و برای خود نگه دارید زیرا، به جای اینکه در مورد آنها قضاوت کنید آنها را قبول مینمایید، احساساتتان را بیان کرده، آنها را نیز تشویق میکنید که اینکار را انجام دهند. مسئولیت احساساتتان را به عهده میگیرید و هیچگاه تقصیر را به گردن دیگران نمیاندازید، نسبت به احساسات آنها همدلی و مهربانی نشان میدهید و آنها را درک میکنید، در مورد احساسات و نیازهای آنها حساس هستید ولی خود را مسئول برآورده کردن آنها نمیدانید چون هر شخص مسئول احساسات خود است و از اینرو هرگز احساس سربار بودن نمیکنید، آنها را ملامت نمیکنید و به آنها حمله نمینمایید، بنابراین نیازی نیست که آنها حالت تدافعی یا ضد حمله به خود بگیرند. آنها را نصحیت نمیکنید و به آنها نمیگویید چه کاری را انجام دهند، چرا که میدانید این کار حس استقلال آنها را از بین میبرد و خشم آنها را برمیانگیزد. نسبت به آنها صادق هستید حتی وقتی که مجبورید چیزی را که برای آنها ناخوشایند است بگویید
بنابراین نتایج این اطلاعات نباید به منزله طبابت و جایگزین توصیههای پزشکتان تلقی شود.
۲نکته در مورد این تست :
۱- این تست به صورت “فلش” طراحی شده،اگر قادر به مشاهده نیستید قطعا نیاز به نصب “فلش پلیر ” برای مرورگر خود دارید.
۲- این تست ، مجموعه ای از سوالات روانشناسانه است که توسط آنها خواهید فهمید که در کدام مرحله از عشق هستید و یا اصولا عاشق هستید یا خیر؟
برای انجام تست روی لینک زیر کلیک کنید!
آیا میخواهید در دو تست میزان تمرکز خود را محک بزنید؟
بر روی لینک زیر کلیک کنید و ببینید چقدر بر اعصاب خود تسلط دارید!
مرد بیکاری برای سِمَتِ آبدارچی در مایکروسافت تقاضا داد. رئیس هیئت مدیره با او مصاحبه کرد و تمیز کردن زمینش رو – به عنوان نمونه کار- دید و گفت: «شما استخدام شدین، آدرس ایمیلتون رو بدین تا فرمهای مربوطه رو واسهتون بفرستم تا پر کنین و همینطور تاریخی که باید کار رو شروع کنین…
مرد جواب داد: «اما من کامپیوتر ندارم، ایمیل هم ندارم!»
روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و درخواست کمک کرد. پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»، پس او را به منزل حضرت فاطمه (س) راهنمایی کرد.
پیرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (س) رفت و از ایشان کمک خواست. حضرت زهرا (س) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم. اما گردن بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد. مرد فقیر، گردن بند را گرفت و به مسجد آمد.
آخرین باری که دیدمش پانزدهم آگوست بود. درست شب قبل از اعدامش!
اصولا شب قبل از اعدام نمی ذارن که کسی به فرد اعدامی نزدیک بشه.اون شب ها من با شادی زیاد به تخت خودم می رفتم و روز بیست و هشتم آگوست رو انتظار می کشیدم و همش صحنه ای که قرار بود آزاد بشم رو برای خودم تو ذهنم مرور می کردم.
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفقیت چیست. سقراط به او گفت، “فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم.”
صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت. سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند. جوان با او به راه افتاد.
به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانهء آنها رسید. ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد. جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد.
مردی تمام عمر خود رو صرف پول درآوردن و پس انداز کردن نموده و فقط مقداری بسیار اندکی از در آمدش را صرف معاش خود می کرد و در واقع همسر خود را نیز در این مکنت و بدبختی با خود شریک نموده بود.